تغییر نا خوب!

ساخت وبلاگ


قدیم تر ها، عادت داشتم به تنهایی. همه کارهام و غالب تفریحاتم رو تنهایی انجام می دادم. اما از وقتی مزه انجام دادن همون کارها با گروه / آدم خاصی رو چشیدم، دیگه هرگز نتونستم تنهایی اون کار رو انجام بدم. مثل همین کوه رفتن - همین پایین و تا اردوگاه، نه که قله ها! - که از وقتی با گروه رفتم، دیگه نشد تنها برم و همین پیاده روی های گاه و بیگاه که تنها می رفتم و بعد از اون که باهم رفتیم، دیگه هر کاری کردم نتونستم تنها برم. که از روز اول تعطیلات نیت کردم تنهایی برم و نتونستم که نتونستم......

خدا رو شکر اقلا کتاب خوندن و آشپزی کردن و کوزت خانه بودن رو باید تنهایی انجام داد و تجربه همکاری درش نیست؛ وگرنه که دیگه راستی راستی دق می کردم از بی حوصلگی تنهایی.........





من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 27 تاريخ : جمعه 11 فروردين 1396 ساعت: 16:43