یک سالانه ....

ساخت وبلاگ
 

خب.... انگار خدا خیلی حواسش بهم بود، که توی تمام این سالها، نگذاشته بود دلم برای کسی بلرزه. توی این مدت، همش یاد پارسال بودم و مکالمات اولیه مون روی تلگرام و بعدپنجم شهریور و طرح موضوع و بعد اولین تلفن و ...... و هر بار حس دلتنگی میاد سراغم. اونهم برای کسی که بود و نبودم واقعا براش اهمیتی نداشت. بعد یکی نیست بگه از همون پنج شهریور که حساب کنی، توی این یکسال‌،کمتر از شش ماهش در ارتباط بودید و بیش از نیمش، یا قهر و فاصله بود، یا بی خبری مطلق. خب آخه این رابطه، اصلا کجای دل آدم قرار می گیره که بخواد این طوری دلتنگش بشه؟!! اما خب دل هست دیگه. شعور نداره که بفهمه یا منطق سرش بشه....

هنوز نمیتونم باور کنم، چطور آدمی می تونه اینذقدر ادعای "احساس" و "دل" داشته باشه و زمان براش این همه مهم باشه و عجله داشته باشه برای کم کردن فاصله، بعد این قدر راحت روی خواسته اش چشم بپوشه و بره که بره؟.....

توی گروه مشاوره، یک بار چالشی مطرح شد و من سوال کردم که واقعا این همه عجله، پشتش چه دلیلی می تونه داشته باشه. جالبه که تقریبا هیچ کسی، این عجله رو به علاقه ربطی نداد! نظر همه این بود که آدمی که این همه سال تنها بوده، چند ماه کمتر یا بیشترش نمیتونه براش اذیت کننده باشه. و بدتر این که یکی دو تا از آقایون میگفتن احیانا همزمان شخص دیگری هم در آب نمک خوابیده  داشتند و عجله داشتند تا زودتر بتونن تکلیف ایشون رو مشخص کنن. و البته که من صد در صد مردود دانستمش؛ اما خب واقعا هنوز هم نمیتونم درک کنم که چطور ممکنه .....

بی ربط نوشت: امسال سال جالییه. سن من سال تولد توست و سال تولد من؛ سن امسال تو!

معبود من، باز هم تنها تکیه گاهم تویی و به تو‌پناه می برم از تنهایی  و دلتنگی ....

من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : سالانه, نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:53