پایان دو سالگی

ساخت وبلاگ

فردا که بیاد، دو سال میشه که به این خونه کوچ کردم، بعد از نابودی بلاگفا. دلم می خواست به بهانه این تولد، یک پست حسابی بنویسم. اما خب بعیده فرصت کنم. فردا صبح برای بدرقه مادرجانمان به خارجه و پیش خواهرجانها، راهی فرودگاه امام هستیم و بعد هم میرم که این دو روز رو به تمیزکاری خونه برسم و البته بعیده که تموم بشه، چه برسه به فرصتی برای نوشتن.....

خب این دو سال، بیشتر از همیشه بالا و‌ پایین داشت و من هم کلی تغییر کردم. اصلا همین که تونستم گذشته ها رو به دورترین قسمت مغزم تبعید کنم و دوباره دلم رو به عشق کسی گرم کنم، بزرگترین تغییر و البته رشد به حساب میاد؛ حتی اگر انتهای این دل سپردن، کسی منتظرم نباشه ....

اما چیزی که توی این دو سال تغییر نکرده، نگرانی های بی مورد و خوابهای عجیب من برای دوست عزیز هستش. البته اخیرا یک کم اوضاع بهتر شده. لااقل اون قدر در دسترس هست که زنگ بزنم و بگم فقط خواستم احوالت رو بپرسم، حتی اگر حرف هامون اون قدر عمیق نشه که معلوم بشه اصل حالش چطوره.... از بودنت، حتی این قدر کم و این قدر دور، ممنون.

و اما شعر بی ربط امشب: دلتنگم و دیدار تو درمان من است ......

من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 0:20