رفتم از کوی تو ،،،،

ساخت وبلاگ


پنج و نیم که هیچ. تا هفت هم صبر کرم و خبری نشد. رفتم به دیدار دوستان. سابقه جمع های این مدلی رو قبلا هم با جماعت دیگری تجربه کرده بودم. خوب بود؛ اما دوستش نداشتم. یعنی راستش ترجیح می دادم جای دیگری می بودم که دعوت نشدم. بدتر این که در جمع، آدمی بودکه چهره، حالت حرکات و رفتارهاو حتی نوع صحبت کردنش،دقیقا مثل تو بود؛ و من با هر لحظه آن جا بودن، بی قرارتر...،  اصلا از کجا معلوم؟ شاید دلتنگی باعث شده که دیگران رو مثل تو ببینم.......


شعر زیبای یک کامنت:

هرکه را از دور می بینم

گلویم خشک می شود

می گویم نکند این بار

اشتباه نگرفته باشم .....




من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 0:20