حیف این هوا نیست؟!

ساخت وبلاگ


خب، نهصد صفحه توی کمتر از ۴۸ ساعت. دو تا کتاب داستان روان و جذاب البته. رکورد بدی نیست؛ اما آیا حیف این هوا و خلوتی پارکها و خیابانها نیست؟ یک فرصت فوق العاده برای عکاسی و لذت بردن از بهار که فعلا شده چسبیدن به خانه و تند و تند بلعیدن جملات رمان. البته شاید هم برگرده به خوش خیالی من که میخوام وقتم آزاد باشه تا شاید کسی دلش برای ما تنگ شده بود و می خواست ما رو ببینه! و البته چون هیچ خبری نیست، سر توی کتاب می کنم که کمتر ذهنم درگیر فکر و خیال بشه و افسردگی بگیرم از این همه محبوبیت!! 

رکوردی که بهش افتخار می کنم، دو هزار صفحه کنت مونت کریستو ست که سوم راهنمایی و دقیقا وسط فصل مدرسه، توی یک هفته تمومش کردم. بعیده بتونم پشت سر بگذارمش.

پ.ن: خب البته که اون قدرها هم نا محبوب نیستم. پیشنهادات متنوع و متعددی هست از آدمهایی که نمیخوام؛ از مهمانی خانوادگی تا سینما و تیاتر و پیاده روی. منظورم " خاص" است که خب زهی خیال باطل!!

پ.ن.۲: یک بار نوشتم: ...... و تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید...... گاهی واقعا می ترسم از انتظارهای طولانی پوساننده؛ حتی وقتی نطمینم صبوری کردن، بهترین نتیجه رو در پی داره......



من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1396 ساعت: 6:22