عاقبت صبر است آیا؟!....

ساخت وبلاگ


هنوز تا سوالش تموم نشده، جواب رو میدم. اون وقته که خنده مدیر جانمان بلند میشه و میگه؛ من تو رو  نداشتم چی کار می کردم؟! و  اون وقته که نوبت لبخند من فرا میرسه. و البته که شیرینی این جمله، برای من که تمام چهارماه قبل از اون رو توی بایکوت کاری بودم و از اون رفتارهای عجیب حرص می خوردم و تمام یک سال قبل رو توی فشار عصبی بودم، فراتر از معموله. خوشحالم که جواب صبرم رو این طور گرفتم و امیدوارم ادامه پیدا کنه......


هنوز فرصت نکردم از تغییرات کار بگم که چطور یک دفعه همه چیز برعکس شد و اوضاع درست شد. البته حجم و فشار کار و استرس خیلی بیشتر شده ها، اما خب دیگه از اون مدل اعصاب خردی ها و گاهی توهین ها، خبری نیست.


 

من و روزها...
ما را در سایت من و روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 5 اسفند 1395 ساعت: 8:03