بارها و بارها، از آدم ها ( چه خانم و چه آقا) شنیدم که داشتن زنی مثل تو، آرزوی خیلی هاست، یا مثلا هر مردی آرزو داره که همسری مثل تو داشته باشه - خصوصا جایی که پای تعریف از مهربانی پیش میاد - اما خب، واقعیت اینه که " آرزو" ی هیچ مردی نیستم! خب البته برای زنی که آرزوی خاصی برای خودش نداره، چیز عجیبی نیست، آرزوی هیچ مردی نبودن !! *به خاطر همه نعمت هات، شکر. همون سلامتی و عاقبت به خیری رو برامون بگذار، از بقیه اش هم فقط توان گذران عادی زندگی رو داشتن، برامون کافیه. بقیه اش مهم نیست!! ,آرزوی,مردی,نیست ...ادامه مطلب
گاهی اوقات، خیلی بیشتر از اون که آدم نیاز داشته باشه که کسی دوستش داشته باشه، دلش میخواد و احتیاج داره که کسی رودوست داشته باشه و بهش محبت کنه؛ هر چند که دوست داشته شدن؛ واقعا لذت بخش و زیباست،.....* خدا نصیب همه بندگانش بگرداند؛ به ویژه گل آبی ها , ...ادامه مطلب
وقتی کسی برای تو وقت ندارد، یعنی در اولویتش نیستی. اگر کسی/ کاری برای آدم اولویت داشته باشه، حتما براش وقت پیدا می کنه و اگر اولویت نداشته باشه، هفته ها وسالها هم میتونه بگذره و وقتش نشه. مثل همون حکایت معروف پر کرذن لیوان با سنگ بزرگ و کوچک وآب و ......اینها جملات من هست که عمیقا بهش باور دارم. اما شنیدنش از یک آدم معتبر توی یک جمع غریبه، مطمینا اعتبار متفاوتی به این حرفها میده.* خودم میدونم وق, ...ادامه مطلب
از بزرگترین نقاط ضعف واشتباهات من، وقت نشناسیمه. یعنی صبوری می کنم و صبوری می کنم و تحمل می کنم و طاقت میارم، خیلی بیشتر از اون چه که باید، بعد وقتی که قطره آخر توانم سر ریز میشه، اون وقت در شرایطی که نباید و ابرازش بیشترین ضرر وکمترین بازدهی رو داره؛ معترض میشم وخشمگین میشم و ..... بعد نه تنها از این ابراز بی موقع، هیچ نتیجه ای نمی گیرم، که تمام آن صبر و تحملم هم بی فایده میشه و نادیده انگاشته, ...ادامه مطلب
کاش من هم اعتماد به نفس آدم هایی رو داشتم که پیش فرض ذهنیشون (همون بای دیفالت مصطلح یعنی) اینه که حق با اونهاست و درست میگن و اشتباه نکردن. از همونها که تا هنوز دهانت به گفتن اشتباه کوچیک و بزرگی که مرتکب شدن باز نشده، فوری میگن: امکان نداره / محاله / شما خبر نداری، یا خییییلی که لطف کنن و احترامت رو نکه دارن بگن مطمینی؟! تا در مورد مسیله جدیدی اطلاع رسانی می کنی که هنوز خبر ندارن، داده های قبلی رو به رخ میکشن و محال ممکن میدونن که این طوری باشه. پذیزش اشتباهی که کاملا محرز شده و درست کردنش - حتی در حد تغییر شماره فرمی که اشتباه زدن - هم که با خداست! چقدر سخت که از شش نفری که باهات کار میکنن و مسیولیتشون با توست، دقیقا دو تا از این آدمها وجود داشته باشن!!* اما خب، واقعا کاش من هم میتونستم این همه اعتماد به نفس داشته باشم و از خودم و کارهام مطمین باشم......, ...ادامه مطلب
زمستان امسال، سرد بود؛ خیلی سرد. و بدتر از این همه سرما، تلخی اش بود. از سرمای من کوچک، تا اتفاقات تلخ برای مردم بزرگ این سرزمین: از رفتن بزرگترین وزنه حفظ تعادل و بی رقیب شدن در فشارها، تا حوادث آتش سوزی و بهمن و نعمت باران که با بی تدبیری ها، شد مصیبت و پر از خسارت سیلاب. از سرمایسخت و برف های نزدیک به متر تا قطع برق و گاز و آن همه غبار و خاک بر استان بوی نف.ت و بی د.لار.......و بین این همه خبرهای پر از درد، برای من سردترین زمستان بود. خانه ام از همه سالها سردتر - حتی ازآن زمستان سخت آخر زندگی مشترک که لااقل خانه گرم بود، اگر دلم یخ زده بود از قهر و تنهایی. و دل که به امید گرمایی که دستهای یخ کرده اش را پناه دهد، گرم شده بود و آن چنان واهی یخ کرد و پژمرد. بعد هم در عین نگرانی تصمیم اشتباه جراحی عموی محترم، خبر رفتن پسردایی جوان در غربت، که کل ساعتهای دیدارش در این بیست و هشت سال، به اندازه انگشتان دست بود و البته رهایی اش از تمام درد کشیدنهای این چند ماه اخیر....و البته که هر بار شنیدن و دیدن رنج بیماران جوان، مرا یاد تو می اندازد و تنهایی ات در مراقبت و همر, ...ادامه مطلب
می خواستم از دلتنگی غروب جمعه بنویسم، شدم صدای مشاور و با شنیدن مشکلات دوست نازنین، غم خودم یادم رفت ......* کاش هیچ وقت جمعه شب نیاید و صبح شنبه ای در پی اش نباشد........,کاش هیچ وقت نمیدیدمت,کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدیم,کاش هیچ وقت ندیده بودمت ...ادامه مطلب
دقیقا چرا غالب آدم ها با هوش وحافظه آدم، - حتی در حد یک ضرب و تقسیم ساده بدون ماشین حساب - مشکل دارن؟!! چرا تحمل آدمی که حواسش جمعه و یک کمی بیشتر می فهمه، این همه برای اطرافیان - شما اصصصصلا نخونید بالادستی ها- سخته؟!!, ...ادامه مطلب