من و روزها

متن مرتبط با «لطفا» در سایت من و روزها نوشته شده است

لطفا، قبل از آن که انفجار رخ دهد....

  • امروز از اون روزهاست که هر لحظه احتمال میره فریاد بزنم و دعوا کنم، یا بشینم روی زمین و زار زار گریه کنم. پروردگار مهربان؛ محکم در آغوشم بگیر...., ...ادامه مطلب

  • ای زمین جان، آرامتر لطفا...

  • عاقبت لرزید: ترسناک و طولانی. جز " یا علی" نونستم چیزی بگم. لرزیدم. بیشتر از زمین. توی دلم هم لرزید و یخ کرد. فاجعه، وحشتناک ترراز این حرفهاست، کاش هرگز رخ ندهد.....امروز روز خوبی بود. علیرغم  شلوغی و کار زیاد، مفید بود. دو تا کار خوب کردم و ارزاق دو نفر رو بردم در خونشون تحویل دادم. کاملا سهوی و اتفاقی، دل عاشق دلخسته رو شاد کردم. ( محاله توضیح بدم یعنی چی! )؛بعد هم رفتم ملاقات دوست جان بستری در بیمارستان و یک ساعت و پنجاه دقیقه تما‌م، یک دل سیر حرف زدیم. بعد هم شکم جان به یک کشک بادنجان با نان بربری مهمان شد. اگر شب آخر بود، حتما لبخند به لب از دنیا رفته بودم.  خوشبختی، تکرار همین خوبی ها و شادمانی های کوچک هست ...... پروردگار عزیز،لطفا بلا رو  از مردم این سرزمین دور کن و ما را از خشکسالی و دروغ، حفظ کن...., ...ادامه مطلب

  • سلامتی؛ لطفا

  • خدای بزرگ من؛ درسته که این مدت خیلی با خودم نامهربان بودم: کلی حرص و جوش خوردم، غمگین بودم، عصبی شدم، غصه خوردم، نگرتنی کشیدم و اصلا به خودم رحم نکردم از استرس؛ اما لطفا خودت مراقب سلامتیم باش و نذار آسیب ببینه، چون الان نه فرصت بیماری رو دارم، نه امکانش رو و نه این که اگر اتفاقی برام بیفته، کسی هست,سلامتی؛,لطفا ...ادامه مطلب

  • نترس و بهانه نیار لطفا

  • وقتی دیدم توی ان خونه کوچک سوییت مانند، مهمونی گرفته و به خوبی هم از عهده کارهاش برمیاد، از خودم خجالت کشیدم که توی این چند سال، به بهانه کوچکی خونه،از مهمونی دادن فراری بودم و نگرانی نامناسب بودن پذیرایی و دستپخت؛ این همه مهمان گریزم کرده.....وارد جزییات نمیشم، فقط شرمندگی خودم رو نوشتم که یادم بمونه., ...ادامه مطلب

  • مداد رنگی های من را نشکنید لطفا

  • یعنی امان از آدم هایی که وقتی کارت دارند و چیزی لازم دارند، تند و تند زنگ می زنند و احوالت را می پرسند و در شبکه های مختلف، برایت پیغام می گذارند و نگران احوال خانواده ات می شوند! بعد که کارشان انجام شد، حتی انجام شدن کار را هم خبر نمی دهند؛ چه برسد به تشکر!  البته نیاز به اعلا م کردنشان نیست؛  چون از قطع تماس ها خودت می فهمی که کارشان تمام شد!!* عوان ربطی به نوشته ام ندارد؛ طبیعتا,مداد رنگی های فابر کاستل,مداد رنگی هایم,مداد رنگی های قدیمی ...ادامه مطلب

  • یکی به من هم یاد بده، لطفا!

  • چطوری بعضی از آدم ها میتونن موقع صحبت شخصی، چنان با گوشی یکی بشن، که نه صداشون رو کسی بشنوه، نه بشه حرکت لبهاشون رو دید حتی؟!...جالبتر این که همین ها، گاهی موقع صحبت معمولی کاری، چنان بلند بلند تلفن میزنن، که همه بفهمن دارن کار میکنن!!,یکی به من کمک کنه,یکی به من ده تومن,یکی به من میخندد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها